برای خوشبخت بودن مادر بودن کافیست ...♥♥♥

اولین خرید مامانی واسه تمشک کوچولو

سلام مامان جونی  امیدوارم جات خوب باشه اذیت نباشی خداروشکرمامانی هم حالش بهتره بابایی هم جویای حال جوجو شه  هروقت میخادحالتو بپرسه دستشومیزاره رودل مامانی کلی باهات حرف میزنه امروز زن دایی رضای مامان اومدخونمون کلی لباس واست خریدم جوجوی من میدونم هنوز زوده ومعلوم نیس شما شازده پسر مامانی وبابایی یاپرنسس کوچولو         مهم  سلامتی شماست مامانی جونم     واسه همین هم دخترونه خریدم هم پسرونه  باباجونی ازسرکاراومد نشونش دادم خیلی خوشش اومد   ...
24 شهريور 1392

اولین دیدارشما وخانم دکی

                          سلام تمشکم سلام جوجوی مامانی     امروزواسه کنترل شما جوجوباخاله جون رفتیم پیش خانم دکتر    تواتاق نشستم مامایی که کمک خانم دکتر بود  وزن وفشارمامان جونی روگرفت  وزنم 59شده ازاول برج یک کیلو کم کردم خانم دکتر گفت نگران نباش  تاسه ماهه اول طبیعی   وفشارم 9بود بعد کلی داروی تقویتی نوشت      که انشالاه شما تمشک کوچولوی مامان بزرگ وقوی باشی     البته قند عسلم امروز سرمی ...
22 شهريور 1392

من وتمشکم در هفته ی؟.....

سلام عزیزم  میوه عمرم     امروز چهار روز که شما وارد هفته ی هفتم از دنیای آبیت شدی     خدارو شکر که سالمی ببخشید کمی دیر نوشتم عسلم   ولی حالا که می نویسم  با قلبی پر از شوق بودنت می نویسم     نه با دنیایی پر از استرس بودن یا نبودنت   تا لحظه ی دیدارمان فقط 31 هفته باقی است       هفته هفتم   کودک من گوش خارجی و غده‌هایی که بعداً تبدیل به پاهای نوزاد می شوند، قابل رویت هستند. تا انتهای این هفته جنین حدود دو برابر می شود و از 4 الی 5 میلیمتر به 1...
20 شهريور 1392

خوش آمدی میوه ی عمرم .......

 سلام جوجوی من  خوش اومدی ثمره عشق من وباباجونی دیشب اومدم خونه خاله حالم اصلا خوب نبود  باباجونی هم سرکارمشکل پیداکرده بود ازطرف دیگه نگران شما بودم الهی فدات شم خاله جون دید خیلی نگرانم حالم بدبود باباباجونی وخاله وصدالبته به اتفاق شما رفتیم سونوگرافی رنگی عارف واییییییییییییی مامانی نمی تونم توضیح بدم چقدر نگران بودم  فقط زیرلب صلوات می فرستادم ونذرونیاز می کردم باباجونی خیلی نگران بود منم که میدید آروم قرار نداشت هرچی شوخی می کرد که من بخندم وحواسم  پرت شه استرسم کمتر بشه  ولی من حالم خیلی بدتر ازاین حرفها بودد...
20 شهريور 1392

باباجون

سلام باباجونی  خوبی تمشکم  امیدوارم این روزابهت مثل ما سخت نگذره  به من ومامانی که خیلی داره سخت می گذره نمیدونم چی بگم فقط وفقط برات ارزوی سلامتی میکنم من ومامانی خیلی وقت منتظرتیم حالاکه خدالطفش روشامل حال ماکرده اصلادوست نداریم این عشق ونعمت روازخودمون دورببینیم این روزهاخیلی بهمون سخت میگذره  امیدوارم هرچه زودتر رشدکنی واون قلب کوچولوتوببینیم  مامانی خیلی بیشتراز من نگرانه  خوب عزیزم من بهش حق میدم توالان تووجوداونی اون احساساتش نسبت به توخیلی بیشتراز منه  بابایی بعضی وقتا....ولش کن  ولی به د...
20 شهريور 1392

تردیددربودن ونبودنت ......

سلام عزیزم خوبی قربونت بشم  حالم اصلاخوب نیست  نمیتونم واست توضیح بدم امروزرفتم سونوگرافی دوباره همون حرفاروزد ساک حاملگی دوبرابرشده اماازشما کوچولوی مامان خبری نیست مامانی چراایقدر ناز میکنی چرا من وباباجون رو اینقدر ناراحت و اذیت می کنی عصررفتم پیش دکتر (باغبان )حالم ازاونی که بودبدترشد میگهاگه هفته دیگه دیده نشی یعنی حاملگی پوچ وایییییییی خدایا   وقتی دکتر داشت باهام حرف میزداشکهام سرازیرشده بود عزیزم باورم نمیشه اصلانمتونم باورکنم که نباشی ولی من نادامیدنمی شم خداخیلی بزرگترازاین حرفهاست اون صدای منوشنیدکه توروب...
18 شهريور 1392

من وانتظار تا یک هفتههههههههههههههه

  سلام مامان جوند الهی مامان فدات شه عشقم  الهی قربونت برم که یه هفته خواب وخوراک ازم گرفتی  مامان جونی حالم اصلاخوب نیس تاچشام گرم میشه ازکمردردبیدارمیشم  دیشب حالم خیلی بدبود تاصبح گریه کردم میترسم عشقم میترسم مامان جونی توهم بخای تنهام بزاری وای ووووووووووای خداجون نه فکرشم دیونم میکنه  جوجوی مامانی قول بده تنهامون نزاری  عشقم بزار واست بگم چی به منو باباجونی ازدیروز گذشت به حساب خانوم دکترحقی شماجوجوی مامان شش هفته شدی منم گفتم برم سونوگرافی  که ازتشکیل قلب سلامتی شما گلم خاطرجمع...
16 شهريور 1392

حضور تودرمن به نام مادر..........

                              سلام مامان جونم الهی فدات شم             لحظه  ای که تست اولم 92/5/30 مثبت بود ازخوشحالی نمدونستم چیکارکنم هرکه ندونه شماعزیز مامان خبرداری خیلی وقته منتظرت بودم مامان جون  بااومدنت امید روبه خونه آوردی فدات شم اینقدرباهات حرف دارم گلم   که رشته کلام ازدستم رفت مامان جونی  الهی قربونت برم فدای آمدنت موندنت بشم عشق مامان وبابا عزیزم صبح ب...
8 شهريور 1392

اولین نشانه های حضورت

سلام عزیزم سلام مامان جون  خوش اومدی مامان جونی واااااااااااااااااااااای خدا جون شکرررررررررررررررررت که من هم مادر شدم  گفتنی در موردت بسیار که سر فرصت برات می نویسم                                                                                                                                ...
3 شهريور 1392
1